رویای خسته
مشکلاتت رو با مداد بنويس ، پاک کن رو در اختيار خدا بگذار
عشق، تصمیم قشنگی ست بیـا عـاشق شـو بیـا عـاشق شـو آسمان زیر پروبال نگاهت آبی ست شوق پرواز تو رنگی ست بیـا عـاشق شـو ناگهان حادثه ی عشق، خطر کن، بشتاب خوب من، این چه درنگی ست عشق، تصمیم پلنگی ست عشق، رندی است، زرنگی ست بر سر عشق، چه جنگی ست! صورت آینه زنگی ست، عشق، رهوار خدنگی ست، زندگی، فرصت تنگی ست، عشق، تصمیم قشنگی ست
نظرات شما عزیزان:
نه اگر قلب تو سنگی ست
بیـا عـاشق شـو
با دل موش، محال است که عاشق گردی
بیـا عـاشق شـو
تیز هوشان جهان، بر سر کار عشقند
بیـا عـاشق شـو
کاش در محضر دل بودی و میدیدی تو
بیـا عـاشق شـو
مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز
بیـا عـاشق شـو
می رسی با قدم عشق به منزل، آری...
بیـا عـاشق شـو
باز گفتی تو که فردا!!! به خدا فردا نیست
بیـا عـاشق شـو
کار خیر است، تأمل به خدا جایز نیست!
بیـا عـاشق شـو
که ماه را با خود برد
خورشید
از صبح کلافه بود
هی فکر میکرد چیزی را جایی جا گذاشت
نصف دنیا را دنبال آینه اش گشت
دم غروب رفت و لب دریا نشست
و هی از خودش می پرسید :
باد ابرها را می آورد یا می برد ؟
Power By:
LoxBlog.Com |